خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در انتظار محاکمه
2 . (به بازداشتگاه) برگرداندن
[اسم]
remand
/rɪˈmænd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در انتظار محاکمه
[فعل]
to remand
/rɪˈmænd/
فعل گذرا
[گذشته: remanded]
[گذشته: remanded]
[گذشته کامل: remanded]
صرف فعل
2
(به بازداشتگاه) برگرداندن
1.After his arrest, he was remanded to Brixton prison.
1. بعد از بازداشتش، به زندان بریکستون برگردانده شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
remake
remains
remaining
remainders
remainder
remand center
remark
remarkable
remarkable achievement
remarkably
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان