خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یادآوری خاطرات
[اسم]
reminiscence
/ˌremɪˈnɪsns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
یادآوری خاطرات
گذشته اندیشی، یادبود
مترادف و متضاد
memory
1.The role of reminiscence in family history research should never be underestimated.
1. نقش یادآوری خاطرات را در تحقیقات تاریخی خانواده هرگز نباید دست کم گرفته شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
reminisce
reminder
remind
remembrance day
remembrance
reminiscent
remiss
remission
remit
remittance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان