Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تذکر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
reminder
/rɪˈmaɪndər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تذکر
یادآورنده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تذکر
خاطرنشان
یادآوری
یادآور
1.If he forgot to pay his rent, his landlady would send him a reminder.
1. اگر او فراموش کند اجارهاش را پرداخت کند، صاحبخانهاش برای او یادآورنده میفرستد.
تصاویر
کلمات نزدیک
remind
remembrance day
remembrance
remember
remedy
reminisce
reminiscence
reminiscent
remiss
remission
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان