خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجدد تنظیم کردن آهنگ
[فعل]
to remix
/ˈriːmɪks/
فعل گذرا
[گذشته: remixed]
[گذشته: remixed]
[گذشته کامل: remixed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مجدد تنظیم کردن آهنگ
ریمیکس کردن
مترادف و متضاد
mix
1.The band have released a remixed version of their first single.
1. گروه موسیقی نسخه ریمیکس شده ای از اولین تک آهنگ شان به بازار عرضه کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
remittance
remit
remission
remiss
reminiscent
remixed track
remnant
remonstrance
remonstrant
remonstrate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان