خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (مبلغ یا وجه) اجاره
2 . کرایه
3 . هر چیز اجارهای
4 . اجارهای
[اسم]
rental
/ˈrentl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(مبلغ یا وجه) اجاره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجاره
اجارهبها
1.Tenants normally pay annual rentals.
1. مستاجرین معمولا سالانه اجاره میپردازند.
2
کرایه
عمل اجاره کردن
DVD rental
کرایه دیویدی
the world’s largest car rental company
بزرگترین شرکت کرایه اتومبیل جهان
3
هر چیز اجارهای
1.‘Is this your own car?’ ‘No, it's a rental.’
1. "این خودرو متعلق به خودتان است؟" "نه، یک (خودروی) اجارهای است."
[صفت]
rental
/ˈrentl/
قابل مقایسه
4
اجارهای
استیجاری، کرایهای
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجارهای
استیجاری
کرایهای
1.a rental car
1. خودروی اجارهای
تصاویر
کلمات نزدیک
rent-free
rent out
rent
renowned
renown
renunciation
reoffend
reoffender
reopen
reopening
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان