1 . (مبلغ یا وجه) اجاره 2 . کرایه 3 . هر چیز اجاره‌ای 4 . اجاره‌ای
[اسم]

rental

/ˈrentl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (مبلغ یا وجه) اجاره

معادل ها در دیکشنری فارسی: اجاره اجاره‌بها
  • 1.Tenants normally pay annual rentals.
    1. مستاجرین معمولا سالانه اجاره می‌پردازند.

2 کرایه عمل اجاره کردن

DVD rental
کرایه دی‌وی‌دی
the world’s largest car rental company
بزرگترین شرکت کرایه اتومبیل جهان

3 هر چیز اجاره‌ای

  • 1.‘Is this your own car?’ ‘No, it's a rental.’
    1. "این خودرو متعلق به خودتان است؟" "نه، یک (خودروی) اجاره‌ای است."
[صفت]

rental

/ˈrentl/
قابل مقایسه

4 اجاره‌ای استیجاری، کرایه‌ای

معادل ها در دیکشنری فارسی: اجاره‌ای استیجاری کرایه‌ای
  • 1.a rental car
    1. خودروی اجاره‌ای
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان