Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اجاره
2 . اجاره کردن
3 . اجاره دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
rent
/rent/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اجاره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجاره
اجارهبها
مالالاجاره
کرایه
کرایه خانه
مترادف و متضاد
fee
hire charge
rental
1.Rents here are very high.
1. اجاره ها اینجا بسیار بالا است.
a high/low/fair rent
اجاره بالا/پایین/منصفانه
how much rent...
چقدر اجاره...
How much rent do you pay for this place?
برای این جا چقدر اجاره میپردازید؟
to pay rent
اجاره پرداخت کردن
I pay a higher rent than the other tenants because my room is bigger.
من نسبت به سایر مستاجرها اجاره بیشتری میپردازم چون اتاق من بزرگتر است.
[فعل]
to rent
/rent/
فعل گذرا
[گذشته: rented]
[گذشته: rented]
[گذشته کامل: rented]
صرف فعل
2
اجاره کردن
کرایه کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجاره کردن
کرایه کردن
مترادف و متضاد
hire
lease
occupy temporarily
to rent something
چیزی اجاره کردن
1. He'll be renting an apartment until he can find a house to buy.
1. او آپارتمانی را اجاره خواهد کرد تا زمانی که خانهای برای خرید پیدا کند.
2. We could rent a car for the weekend.
2. میتوانیم برای آخر هفته ماشین کرایه کنیم.
to rent something from somebody
چیزی را از کسی اجاره کردن
Who do you rent the land from?
از کی زمین را اجاره میکنی؟
3
اجاره دادن
کرایه دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجاره دادن
کرایه دادن
to rent something
چیزی کرایه دادن
Do you rent bikes by the hour?
آیا شما ساعتی دوچرخه کرایه میدهید؟
to rent something (out) to somebody
چیزی به کسی اجاره دادن
He rents rooms in his house to students.
او اتاقهای خانهاش را به دانشجوها اجاره میدهد.
to rent somebody something
به کسی چیزی اجاره دادن
She agreed to rent me the room.
او موافقت کرد تا اتاق را به من اجاره دهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
renowned
renown
renovation
renovate
renounce
rent out
rent-free
rental
renunciation
reoffend
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان