[اسم]

renovation

/ˌrɛnəˈveɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نوسازی بازسازی

معادل ها در دیکشنری فارسی: نوسازی
  • 1.They were willing to buy a property that was in need of renovation.
    1. آنها حاضر شدند زمینی را بخرند که نیاز به نوسازی و تعمیر داشت.
  • 2.We had to move out of the offices while the renovations were being done.
    2. ما مجبور شدیم تا زمانی که نوسازی صورت می گرفت از شرکت نقل مکان کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان