[فعل]

to renovate

/ˈrɛnəˌveɪt/
فعل گذرا
[گذشته: renovated] [گذشته: renovated] [گذشته کامل: renovated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نوسازی کردن تعمیر کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: بازسازی کردن نو کردن
مترادف و متضاد redecorate refurbish restore
  • 1.the hotel has been completely renovated.
    1. این هتل کاملا نوسازی شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان