خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ترمیم
2 . بازگردانی
[اسم]
restoration
/ˌrestəˈreɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ترمیم
بازسازی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ترمیم
ترمیمی
نوسازی
مرمت
1.The palace is closed for restoration.
1. قصر به منظور بازسازی بسته است.
restoration works
کارهای ترمیمی
2
بازگردانی
بازگشت
the restoration of the Elgin marbles to Greece
بازگردانی مرمر "نماهای الگین" به یونان
تصاویر
کلمات نزدیک
restock
restlessness
restlessly
restless
restive
restorative
restore
restore peace
restorer
restrain
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان