خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جلوی کسی را گرفتن
[فعل]
to restrain
/rɪˈstreɪn/
فعل گذرا
[گذشته: restrained]
[گذشته: restrained]
[گذشته کامل: restrained]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جلوی کسی را گرفتن
کنترل کردن
1.I had to restrain myself from shouting at him.
1. من مجبور شدم جلوی خودم را بگیرم و به او شلیک نکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
restorer
restore peace
restore
restorative
restoration
restrained
restraining order
restraint
restrict
restricted
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان