1 . محدود
[صفت]

restricted

/rɪˈstrɪktɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more restricted] [حالت عالی: most restricted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 محدود کنترل شده

معادل ها در دیکشنری فارسی: محدود
  • 1.a restricted range of foods
    1. تنوع محدودی از خوراکی‌ها
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان