خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوباره ظاهر شدن
2 . دوباره به سطح (آب و...) آمدن
3 . روکش تازه کردن (جاده و...)
4 . دوباره پیدا شدن
[فعل]
to resurface
/riˈsɜrfəs/
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دوباره ظاهر شدن
دوباره نمایان شدن
2
دوباره به سطح (آب و...) آمدن
1.The submarine resurfaced.
1. زیردریایی دوباره به سطح آب آمد.
3
روکش تازه کردن (جاده و...)
سطح (چیزی را) عوض کردن، آسفالت (جاده را) عوض کردن
4
دوباره پیدا شدن
مترادف و متضاد
appear
1.One of the missing paintings suddenly resurfaced.
1. یکی از نقاشیهای گمشده ناگهان دوباره پیدا شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
resume
resultant
result
restroom
restrict
resuscitate
resuscitation
retail
retailer
retainer
کلمات نزدیک
resumption
resume
resulting
resultant
result
resurgence
resurrect
resurrection
resuscitate
resuscitation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان