خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کم حرف
[صفت]
reticent
/ˈretɪsnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more reticent]
[حالت عالی: most reticent]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کم حرف
تودار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کمحرف
مترادف و متضاد
reserved
uncommunicative
1.He was extremely reticent about his personal life.
1. او درباره زندگی شخصی اش بسیار تودار بود.
2.She was shy and reticent.
2. او خجالتی و کم حرف بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
retch
retainer
retailer
retail
resuscitation
retina
retire
retired
retiree
retirement
کلمات نزدیک
reticence
rethinking
rethink one's beliefs
rethink
retentive
retina
retinue
retire
retired
retirement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان