خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دورو
2 . برگرداندنی
3 . برگشتپذیر
[صفت]
reversible
/rɪˈvɜːrsəbl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دورو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دورو
a reversible jacket
یک کت دورو
2
برگرداندنی
3
برگشتپذیر
1.A lot of chemical reactions are reversible.
1. بسیاری از واکنشهای شیمیایی برگشتپذیر هستند.
2.Is the trend towards privatization reversible?
2. آیا روند بهسمت خصوصیسازی برگشتپذیر است؟
تصاویر
کلمات نزدیک
reversed
reverse-charge
reverse the charges
reverse gear
reverse discrimination
reversing light
revert
review
review of the literature
reviewer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان