Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نقد
2 . مرور
3 . نقد و بررسی کردن
4 . مرور کردن
5 . بازبینی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
review
/rɪˈvjuː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نقد
نقد و بررسی، تحلیل
مترادف و متضاد
analysis
assessment
criticism
critique
a film/book ... review
نقد فیلم/کتاب و...
The paper published a review of her book.
روزنامه نقدی از کتاب او به چاپ رساند.
good/bad/mixed... review
نقد مثبت/منفی/متفاوت [خوب و بد] و...
1. Her latest novel received excellent reviews.
1. رمان آخر او نقدهای خیلی خوبی گرفت.
2. The film has had mixed reviews.
2. فیلم نقدهای متفاوتی داشته است.
to write review
نقد نوشتن
He writes movie reviews for the newspapers.
او برای روزنامهها نقد فیلم مینویسد.
2
مرور
بازبینی، بازنگری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازبینی
بازنگری
مرور
review of something
بازبینی چیزی
She sent us her review of the research.
او بازبینیاش از تحقیقش برای ما فرستاد.
to carry out/conduct/undertake a review
بازبینی انجام دادن
The company hired Bob to conduct an independent review of their workplace procedures.
شرکت "باب" را استخدام کرد تا بازبینی مستقلی از پروسههای محل کارشان انجام دهد.
review body/committee/panel/board
گروه/کمیته/گروه/هیئت بازبینی
the Teachers’ Pay Review Body
گروه بازبینی حقوق معلمین
under review
تحت بازبینی
We’re keeping this policy under review.
ما این سیاست را تحت بازبینی قرار میدهیم.
[فعل]
to review
/rɪˈvjuː/
فعل گذرا
[گذشته: reviewed]
[گذشته: reviewed]
[گذشته کامل: reviewed]
صرف فعل
3
نقد و بررسی کردن
نقد نوشتن
مترادف و متضاد
assess
comment on
discuss
evaluate
to review something
چیزی را نقد کردن
1. He reviews films for the Times.
1. او برای مجله "تایمز" نقد مینویسد.
2. The play was reviewed in the national newspapers.
2. نمایش در روزنامههای ملی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
4
مرور کردن
جمعبندی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دوره کردن
مرور کردن
مترادف و متضاد
re-examine
reassess
reconsider
take another look at
stick by
to review something
چیزی را مرور کردن
We will be reviewing all the topics covered this semester.
ما تمام دروسی را که این ترم خواندیم، مرور خواهیم کرد.
5
بازبینی کردن
بازنگری کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازبینی کردن
مترادف و متضاد
consider
research
scrutinize
study
survey
to review something
چیزی را بازبینی کردن
Officials have to review the text before it’s made public.
مقامات باید قبل از چاپ کردن متن، آن را بازبینی کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
revert
reversing light
reversible
reversed
reverse-charge
review of the literature
reviewer
revile
reviled
revise
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان