خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گردیدن
[فعل]
to revolve
/rɪˈvɑːlv/
فعل ناگذر
[گذشته: revolved]
[گذشته: revolved]
[گذشته کامل: revolved]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گردیدن
چرخیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چرخیدن
گشتن
1.The earth revolves on its axis.
1. زمین دور محور خود میچرخد.
تصاویر
کلمات نزدیک
revolutionize something
revolutionize
revolutionary
revolution
revolting stench
revolver
revolving
revolving door
revue
revulsion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان