[صفت]

revolutionary

/ˌrev.əˈluː.ʃəˌner.i/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more revolutionary] [حالت عالی: most revolutionary]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 انقلابی

معادل ها در دیکشنری فارسی: انقلابی
a revolutionary leader
یک رهبر انقلابی

2 متحول‌کننده بنیادین و اساسی

a time of rapid and revolutionary change
دوران تغییرات سریع و متحول‌کننده
[اسم]

revolutionary

/ˌrev.əˈluː.ʃəˌner.i/
قابل شمارش

3 انقلابی شورشی، یاغی

معادل ها در دیکشنری فارسی: انقلابی
مترادف و متضاد rebel
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان