خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جدی
2 . خشک (از ترس)
3 . سفت
[صفت]
rigid
/ˈrɪʤɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more rigid]
[حالت عالی: most rigid]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جدی
سختگیر، سختگیرانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مقرراتی
1.The teacher was very rigid in his ideas about class attendance.
1. معلم درباره نظرش بر حضور کلاسی بسیار سختگیر بود.
2
خشک (از ترس)
بیحرکت
1.She was rigid with fear.
1. او از ترس خشک شده بود.
3
سفت
خشک، غیرقابلانعطاف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدون انعطاف
انعطافناپذیر
سیخ
شق
disapproving
مترادف و متضاد
inflexible
rigid and authoritarian methods of education
روشهای خشک و مستبدانه آموزش
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
rights offering
rights manager
rights issue
rightness
rightmost
rigidification
rigidify
rigidifying
rigidity
rigidly
کلمات نزدیک
rights issue
rights
rightness
rightly
rightist
rigidity
rigidly
rigmarole
rigor
rigorous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان