خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پارهسنگ
[اسم]
rubble
/ˈrʌbl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پارهسنگ
آوار، خاک و آجر، آثار مخروبه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آخال
آوار
نخاله
مترادف و متضاد
debris
1.The bomb reduced the houses to rubble.
1. بمب خانهها را تبدیل به آوار کرد.
2.There were piles of rubble everywhere.
2. همه جا کپههایی از پاره آجر ریخته بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
rubbish bin
rubbish
rubbing
rubbery
rubber stamp
rubella
ruben
ruble
rubric
ruby
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان