1 . قراضه (وسیله نقلیه) 2 . مخروبه 3 . خسته و وامانده
[صفت]

run-down

/ˈrʌnˈdaʊn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more run-down] [حالت عالی: most run-down]

1 قراضه (وسیله نقلیه)

معادل ها در دیکشنری فارسی: لکنته
a run-down bus
یک اتوبوس قراضه

2 مخروبه

مترادف و متضاد neglected
  • 1.This is one of the most run-down areas in Scotland.
    1. اینجا یکی از مخروبه‌ترین مناطق اسکاتلند است.
a run-down villa
یک ویلای مخروبه

3 خسته و وامانده

  • 1.You look a bit run-down.
    1. کمی خسته به نظر می‌رسی.
a run-down laborer
یک کارگر خسته و وامانده
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان