خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رضایتبخش
[صفت]
satisfactory
/ˌsæt̬.əsˈfæk.tə.ri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more satisfactory]
[حالت عالی: most satisfactory]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رضایتبخش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رضایتبخش
مقبول
مرضیه
مترادف و متضاد
acceptable
unsatisfactory
1.The teachers seem to think his work is satisfactory.
1. معلمان بنظر فکر می کنند که کار او رضایتبخش است.
2.We hope very much to find a satisfactory solution to the problem.
2. بسیار امیدواریم که راه حلی رضایتبخش برای این مشکل پیدا کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
satisfactorily
satisfaction
satirize
satirist
satirical
satisfied
satisfy
satisfying
satnav
sats
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان