Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پیازچه
[اسم]
scallion
/skˈæliən/
قابل شمارش
1
پیازچه
پیاز بهاره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیازچه
مترادف و متضاد
spring onion
تصاویر
کلمات نزدیک
scales
scale
scalding
scald
scalar
scallop
scalp
scalpel
scalper
scaly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان