خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمیاب
[صفت]
scarce
/skɛrs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: scarcer]
[حالت عالی: scarcest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کمیاب
کم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نایاب
نادر
قحط
کمیاب
formal
مترادف و متضاد
hard to find
scant
sparse
abundant
plentiful
1.Because there is little moisture in the desert, trees are scarce.
1. چون رطوبت کمی در بیابان هست، درخت کمیاب است.
2.Chairs that are older than one hundred years are scarce.
2. صندلیهایی که بیش از صد سال قدمت دارند کمیاب هستند.
3.How scarce are good cooks?
3. چقدر آشپز خوب کمیاب است؟
تصاویر
کلمات نزدیک
scarab
scar
scapula
scapegoat
scanty
scarcely
scarcity
scare
scare away
scare off
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان