خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرزند
[اسم]
scion
/ˈsaɪən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرزند
ترکه
مترادف و متضاد
child
descendant
1.He's the scion of a very wealthy family.
1. او فرزند یک خانواده بسیار ثروتمند است.
تصاویر
کلمات نزدیک
scintillating
scintilla
scientology
scientologist
scientist
scissor
scissors
sclera
sclerosis
scoff
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان