خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناراحت و بیقرار
[صفت]
screwed-up
/ˌskruːd ˈʌp/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more screwed-up]
[حالت عالی: most screwed-up]
1
ناراحت و بیقرار
افسرده و مضطرب
informal
1.He's been really screwed up since his wife died.
1. او وقتی زنش فوت کرد، واقعاً ناراحت و بیقرار شدهاست.
an extremely screwed-up kid
یک بچه بهشدت افسرده و مضطرب
تصاویر
کلمات نزدیک
screwdriver
screwball
screw-top jar
screw up one's courage
screw up
screwy
scribble
scribbled
scribbler
scribe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان