خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سطل ذغال
2 . (با گامهای کوتاه و تند) دویدن
3 . عمداً غرق کردن کشتی (از طریق سوراخ کردن بدنه)
[اسم]
scuttle
/ˈskʌtəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سطل ذغال
جاذغالی
[فعل]
to scuttle
/ˈskʌtəl/
فعل ناگذر
[گذشته: scuttled]
[گذشته: scuttled]
[گذشته کامل: scuttled]
صرف فعل
2
(با گامهای کوتاه و تند) دویدن
تند دویدن
1.Two very small children scuttled in front of them.
1. دو بچه خیلی کوچک جلوی آنها تند دویدند.
3
عمداً غرق کردن کشتی (از طریق سوراخ کردن بدنه)
1.The ship was scuttled by its crew.
1. کشتی توسط خدمهاش (عمداً) غرق شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
scurry
sculpture
sculptural relief
sculptor
sculpt
sea
sea-green
sea anemone
sea animal
sea bird
کلمات نزدیک
scurvy
scurry
scurrilous
scupper
scum
scythe
scythian
se
sea
sea anemone
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان