1 . تصفیه‌حساب کردن
[فعل]

to settle up

/ˈsɛtəl ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: settled up] [گذشته: settled up] [گذشته کامل: settled up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تصفیه‌حساب کردن مبلغ بدهی پرداخت کردن

  • 1.Would you like to settle up now, sir?
    1. مایل هستید الان تصفیه‌حساب کنید، جناب؟
  • 2.You buy the tickets and I'll settle up with you later.
    2. تو بلیت‌ها را بخر و من بعداً با تو تصفیه‌حساب می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان