خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قفسه
[اسم]
shelf
/ʃelf/
قابل شمارش
[جمع: shelves]
1
قفسه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
طبقه
قفسه
مترادف و متضاد
rack
sill
1.a glass shelf
1. یک قفسه شیشه ای
2.on the top shelf
2. روی قفسه بالایی
3.One wall had shelves from floor to ceiling.
3. یک دیوار از کف تا سقف قفسه داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
sheitel
sheila
sheikh
sheeting
sheet music
shelf life
shell
shell out
shell shock
shellfish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان