خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدفوع
2 . عمل مدفوع کردن
3 . آشغال
4 . آدم بدجنس
5 . آت و آشغال
6 . حرف مزخرف
7 . هیچچیز
8 . اتفاقات
9 . شرایط (سخت)
10 . ماده مخدر (معمولاً ماریجوانا)
11 . بهترین چیز (از نوع خود)
12 . [تشدیدکننده بیادبانه]
13 . ریدن
14 . فریب دادن
15 . گندش بزنن
[اسم]
shit
/ʃˈɪt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مدفوع
گه، عن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اَن
گه
مترادف و متضاد
crap
faeces
2
عمل مدفوع کردن
to take a shit
مدفوع کردن/ریدن
I wouldn't mind the neighbor's dog getting into my yard if it didn't always take a shit on my lawn!
برایم مهم نبود سگ همسایه وارد حیاطم شود اگر همیشه روی چمنم نمیرید!
3
آشغال
چیز بیارزش
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
crap
junk
rubbish
1.Clean up this shit and don’t let this place get so messy.
1. این آشغالها را تمیز کن و نگذار این مکان اینقدر نامرتب شود.
2.Throw that shit out!
2. آن آشغال را بینداز دور!
4
آدم بدجنس
آدم منفور، آدم عوضی
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
contemptible person
wretched person
1.Her son has been a real shit to her.
1. پسرش، یک آدم بدجنس واقعی در برابر او بوده است.
2.You stupid shit! Look what you did!
2. ای آدم بدجنس احمق! ببین چکار کردی!
3.Your father is a shit.
3. پدرت یک آدم عوضی است.
5
آت و آشغال
وسایل شخصی
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
crap
personal belongings
stuff
things
1.I got to get my shit from the kitchen and get out of here.
1. باید آت و آشغالهایم را از آشپزخانه بردارم و از اینجا بروم.
2.I want your shit out of my garage by tomorrow.
2. میخواهم تا فردا آت و آشغالهایت از گاراژ من خارج شود.
to get one's shit together
وسایل خود را جمع کردن
1. Get your shit together—we have to leave in five minutes and you don't want to forget anything!
1. وسایلت را جمع کن؛ باید تا پنج دقیقه دیگر برویم و نباید هیچ چیزی را فراموش کنی [جا بگذاری]!
2. Let me get my shit together, and I'll be right with you.
2. بگذار وسایلم را جمع کنم و الان میآیم پیش تو.
6
حرف مزخرف
پرتوپلا، چرتوپرت
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
bullshit
crap
nonsense
1.All I ever hear out of you is shit.
1. همیشه از تو پرتوپلا میشنوم.
a load/pile/crock of shit
یک مشت مزخرف [دروغ]
1. Everything he says is a load of shit.
1. هر چیزی که او میگوید یک مشت مزخرف است.
2. Oh, that rumor is a crock of shit.
2. اوه، آن شایعه یک مشت مزخرف است.
3. The candidate's views on the economy are a load of shit.
3. دیدگاههای این نامزد (انتخاباتی) درباره اقتصاد، یک مشت مزخرف است.
What a pile of shit!
چه مزخرفاتی!
They said he survived the fall? What a pile of shit!
گفتند که او از آن سقوط جان سالم به در برد؟ چه مزخرفاتی!
7
هیچچیز
هیچ
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
anything
1.We don’t have shit to live on.
1. ما هیچ چیزی برای زندگی کردن نداریم.
2.You ain't shit.
2. تو هیچی نیستی.
can't remember shit
هیچچیز یاد نیامدن
Geez, I can't remember shit these days! I'm so sorry I forgot your birthday!
وای، این روزها هیچچیز یادم نمیآید! خیلی متاسفم که تولدت را فراموش کردم!
not know shit (about something)
هیچ چیزی ندانستن (درباره چیزی)
1. It's becoming increasingly clear that our new governor doesn't know shit.
1. دارد بیش از پیش مشخص میشود که فرماندار جدیدمان هیچ چیزی نمیداند.
2. You don't know shit about how hard I work.
2. تو هیچ چیزی درباره اینکه من چقدر سخت کار میکنم، نمیدانی.
8
اتفاقات
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
events
1.Some crazy shit happened last Tuesday.
1. سهشنبه گذشته اتفاقات عجیبی افتاد.
2.Some shit went down at the nightclub last night.
2. دیشب اتفاقاتی در کلوب شبانه رخ داد.
shit happens
اتفاقی که افتاده
"I'm so sorry to hear you lost your job!" "It's OK, shit happens. I'll just find a new one!"
«خیلی متاسفم که میشنوم کارت را از دست دادی!» «اشکالی ندارد، اتفاقی که افتاده. یکی جدید پیدا میکنم!»
bad shit
اتفاقات بد
We've had to deal with some really bad shit this year, from our house flooding to our aunt dying.
امسال مجبور بودهایم با اتفاقات بدی دست و پنجه نرم کنیم، از آبگرفتگی خانهمان گرفته تا مرگ عمهمان.
9
شرایط (سخت)
وضعیت
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
circumstances
situation
to be in deep/serious shit
در شرایط/وضعیت سخت/جدی بودن
1. I knew I was in deep shit when I dented my mom's brand-new car.
1. میدانستم که در وضعیت دشواری هستم، وقتی که اتومبیل صفر مادرم را غر کردم.
2. I'm in some serious shit.
2. من در وضعیتی جدی قرار دارم.
10
ماده مخدر (معمولاً ماریجوانا)
جنس
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
drug
1.You are going to have to get off this shit or you’re gonna die.
1. باید این ماده مخدر را ترک کنی یا خواهی مرد.
bad shit
جنس بد
If she OD'd after taking only that much, she must have gotten some bad shit.
اگر او بعد از مصرف فقط آن مقدار (از مواد) اوردوز کرد، پس باید جنس بدی گرفته باشد.
11
بهترین چیز (از نوع خود)
اصل جنس
(the shit)
culturally sensitive
informal
1.These grapes are the shit!
1. این انگورها اصل جنس هستند!
12
[تشدیدکننده بیادبانه]
(the shit)
what the shit
چه گهی/چه غلطی
1. Just what the shit is going on here?
1. اینجا چه خبر است؟
2. What the shit are you doing? You can't come in here!
2. چه گهی داری میخوری [چه غلطی داری میکنی]؟ نمیتوانی وارد اینجا شوی!
[فعل]
to shit
/ʃˈɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: shitted]
[گذشته: shitted]
[گذشته کامل: shitted]
صرف فعل
13
ریدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ریدن
culturally sensitive
informal
to shit all over somebody/something
به هیکل کسی/به چیزی ریدن
I know you're stressed about the wedding, but can you please stop shitting all over me?
میدانم که برای عروسی استرس داری، اما میشود لطفاً به هیکل من نرینی؟
to shit oneself/shit one's pants
به خود ریدن [بهشدت شگفتزده شدن]
When I saw that the magazine had published my letter to the editor, I practically shit myself!
وقتی که دیدم آن مجله، نامهام به سردبیر را چاپ کرده است، عملاً به خودم ریدم!
14
فریب دادن
گول زدن، شوخی کردن
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
deceive
fool
tease
to shit someone
کسی را فریب دادن/با کسی شوخی کردن
Twelve hundred dollars!? Are you shitting me!?
دویست دلار؟ داری فریبم میدهی [داری با من شوخی میکنی]!؟
[حرف ندا]
shit
/ʃˈɪt/
15
گندش بزنن
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
fuck
1.Oh, shit! She saw me.
1. اه، گندش بزنن! او من را دید!
تصاویر
کلمات نزدیک
shish kebab
shirty
shirtsleeves
shirt
shirley
shitty
shiver
shivery
shoal
shock
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان