خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمبود
[اسم]
shortcoming
/ˈʃɔːrtkʌmɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کمبود
نقض، نقطه ضعف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقطه ضعف
نقصان
نقص
کاستی
1.I like him despite his shortcomings.
1. من او را علیرغم کمبودهایش دوست دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
shortchange
shortbread
shortage
short-winded
short-term rental
shortcomings
shortcut
shorten
shortened
shortening
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان