خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحریفشده
2 . کج
[صفت]
skewed
/skjuːd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more skewed]
[حالت عالی: most skewed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تحریفشده
نادرست
1.Their conception of religion is heavily skewed.
1. فهم آنها از مذهب بهشدت تحریفشدهاست.
2
کج
ناصاف
1.The bench has become skewed.
1. نیمکت کج شدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
skewbald
skew
sketchy
sketchpad
sketchmap
skewer
ski
ski bunny
ski goggles
ski jump
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان