خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بامهارت
[قید]
skillfully
/ˈskɪlfəli/
غیرقابل مقایسه
1
بامهارت
ماهرانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ماهرانه
استادانه
1.He chopped the vegetables quickly and skillfully.
1. او سبزیها را سریع و بامهارت ریز کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
skillful
skillet
skilled
skill
skiing
skim
skim milk
skimmed milk
skimp
skimp on
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان