خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نمایش کوتاه (اغلب کمدی و عامیانه)
[اسم]
skit
/skɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نمایش کوتاه (اغلب کمدی و عامیانه)
1.Marnie and Chris spent a long time practicing their skit.
1. "مارنی" و "کریس" زمان زیادی را صرف تمرین کردن نمایش کوتاه خود کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
skirting board
skirt
skirmish
skipping rope
skipper
skittles
skive
skopje
skua
skulduggery
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان