خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خمیده
[صفت]
slouchy
/ˈslaʊtʃi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: slouchier]
[حالت عالی: slouchiest]
1
خمیده
قوز کرده
1.Straighten up, you’re too slouchy.
1. خودت را صاف کن، خیلی قوز کرده ای.
تصاویر
کلمات نزدیک
slouch
slotted spoon
slothful
sloth
slot machine
slough
slovak
slovenly
slow
slow and steady wins the race.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان