خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شلخته
[صفت]
slovenly
/ˈslʌvnli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: slovenlier]
[حالت عالی: slovenliest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شلخته
لاابالی، سر به هوا
مترادف و متضاد
carelessly
disorderly
1.a slovenly appearance
1. یک ظاهر شلخته
2.I'll have to improve my slovenly habits - my mother's coming to stay.
2. من باید عادت شلخته بودنم را ترک کنم - مادرم دارد می آید پیشم بماند.
تصاویر
کلمات نزدیک
slovak
slough
slouchy
slouch
slotted spoon
slow
slow and steady wins the race.
slow as a snail
slow cooker
slow decline
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان