خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به آرامی
[قید]
slowly
/ˈsloʊ.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
به آرامی
به آهستگی، آرام آرام
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرام آرام
بهآرامی
بهآهستگی
آهسته
آهسته آهسته
اندکاندک
با تانی
خوش خوشک
یواش
رفته رفته
آرام
مترادف و متضاد
gradually
unhurriedly
fast
quickly
rapidly
1.Could you please speak more slowly?
1. میشود آرامتر صحبت کنید، لطفا؟
2.He walked slowly across the room.
2. به آرامی به آن سوی اتاق رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
slowdown
slowcoach
slow-witted
slow-paced
slow-moving river
slowly let out the clutch.
slowness
sludge
slug
sluggard
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان