Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . لیسه
[اسم]
slug
/slʌɡ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لیسه
(حلزون بیصدف)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لیسه
1.Watch for slugs and other pests on plants, in pots.
1. مراقب وجود لیسه و سایر آفت ها روی گیاهان در گلدان ها باشید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
slue
sludgy
sludge
slubbed
slub
slugabed
slugfest
sluggard
slugger
sluggish
کلمات نزدیک
sludge
slowness
slowly let out the clutch.
slowly
slowdown
sluggard
sluggish
sluggishness
sluice
slum
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان