خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خوراک سبک
[اسم]
snack
/snæk/
قابل شمارش
1
خوراک سبک
میانوعده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تنقلات
غذای سبک
مترادف و متضاد
bite
light meal
1.I had a big lunch, so I'll only need a snack for dinner.
1. ناهار مفصلی خوردم، بنابراین برای شام یک خوراک سبک برایم کافی خواهد بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
smutty
smut
smugly
smuggling
smuggler
snack bar
snag
snail
snail mail
snake
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان