Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . دام
2 . گیر انداختن
[اسم]
snare
قابل شمارش
1
دام
تله
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تله
دام
[فعل]
to snare
فعل گذرا
صرف فعل
2
گیر انداختن
به تله انداختن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گیر انداختن
تصاویر
کلمات نزدیک
snapshot
snappy
snapper
snapdragon
snap up
snare drum
snarl
snarl-up
snatch
snazzy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان