خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیرون دادن نفس (همراه با صدا و فشار)
2 . خرناس کشیدن
[فعل]
to snort
/snɔːrt/
فعل ناگذر
[گذشته: snorted]
[گذشته: snorted]
[گذشته کامل: snorted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بیرون دادن نفس (همراه با صدا و فشار)
پوف کردن
1.The horse snorted and tossed its head.
1. اسب نفسش را بیرون داد و سرش را به عقب برد.
2
خرناس کشیدن
1.Harrell snorted with laughter.
1. "هرل" همراه با خنده [موقع خندیدن] خرناس کشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
snorkelling
snorkeling
snorkel
snoring
snore
snot
snotty
snout
snow
snow flurry
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان