خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جوراب
[اسم]
sock
/sɑk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جوراب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جوراب
1.Put on your shoes and socks.
1. کفش و جورابت را بپوش.
a pair of socks
یک جفت جوراب
wool socks
جورابهای پشمی
تصاویر
کلمات نزدیک
sociopolitical
sociopath
sociology
sociologist
sociological
socket
socks and stockings are in the other window.
socratic
sod
soda
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان