Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . حلشدنی (در آبگونه)
[صفت]
soluble
/ˈsɑljəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more soluble]
[حالت عالی: most soluble]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حلشدنی (در آبگونه)
محلول، حلشدنی (مسئله یا مشکل)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
محلول
مترادف و متضاد
dissolvable
1.soluble problems
1. مشکلات حلشدنی
2.Sugar is soluble in water.
2. قند در آب حلشدنی است.
3.the poison is soluble in alcohol.
3. این سم در الکل حلشدنی است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
solubilization
solubility
solstice
solresol
solon
soluble glass
soluble rna
solubleness
solute
solution
کلمات نزدیک
solstice
soloist
solo album
solo
solitude
solution
solve
solvency
solvent
solvent abuse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان