خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متخصص بودن
[فعل]
to specialize
/ˈspeʃ.əl.aɪz/
فعل ناگذر
[گذشته: specialized]
[گذشته: specialized]
[گذشته کامل: specialized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
متخصص بودن
تخصص داشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تخصص داشتن
1.I enjoy working in general medicine, but I hope to be able to specialize in the future.
1. من از کار کردن در پزشکی عمومی لذت میبرم اما امیدوارم در آینده بتوانم تخصص بگیرم.
2.She's hired a lawyer who specializes in divorce cases.
2. او وکیلی استخدام کرده است که متخصص پروندههای طلاق است.
تصاویر
کلمات نزدیک
specialization
speciality
specialist
special school
special offer
specialized
specially
specialty
species
specific
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان