خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گونه
[اسم]
species
/ˈspiʃiz/
قابل شمارش
[جمع: species]
1
گونه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گونه
1.There are many species of dogs.
1. گونههای مختلف سگ وجود دارد.
a rare species of beetle
گونهای کمیاب از سوسک
تصاویر
کلمات نزدیک
specialty
specially
specialized
specialize
specialization
specific
specifically
specification
specifics
specify
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان