خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گمانهزنی کردن
[فعل]
to speculate
/ˈspekjuleɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: speculated]
[گذشته: speculated]
[گذشته کامل: speculated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گمانهزنی کردن
حدس و گمان زدن، فرض کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حدس زدن
گمان کردن
1.I would rather not speculate about what may happen next year.
1. من ترجیح میدهم درباره اینکه سال آینده چه اتفاقی خواهد افتاد گمانهزنی نکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
spectrum
spectrometer
specter
spectator sport
spectator
speculation
speculative
speculator
speculum
speech
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان