Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . نیزه
2 . آبشار (والیبال)
3 . آبشار زدن (والیبال)
[اسم]
spike
/spaɪk/
قابل شمارش
1
نیزه
سیخ، میله
a row of iron spikes on a wall
ردیفی از نیزههای آهنی روی دیوار
2
آبشار (والیبال)
اسپک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبشار
[فعل]
to spike
/spaɪk/
فعل گذرا
[گذشته: spiked]
[گذشته: spiked]
[گذشته کامل: spiked]
صرف فعل
3
آبشار زدن (والیبال)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبشار زدن
تصاویر
کلمات نزدیک
spielberg
spidery
spiderweb
spiderman
spider
spiked
spiker
spikes
spiky
spill
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان