خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوکتیز
[صفت]
spiky
/ˈspaɪki/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: spikier]
[حالت عالی: spikiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نوکتیز
1.He had spiky hair, strong opinions and a wacky sense of humor.
1. او موهای نوکتیز، عقایدی محکم و حس شوخطبعی غیرعادی داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
spikes
spiker
spiked
spike
spielberg
spill
spill one's guts
spill the beans
spillage
spin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان