خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ورزشی
2 . بازیگوش
3 . شهوانی
[صفت]
sportive
/spˈoːɹɾɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more sportive]
[حالت عالی: most sportive]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ورزشی
Britain's architectural and sportive heritage
میراث معماری و ورزشی بریتانیا
2
بازیگوش
اهل بازی
1.Our cat Sir John was in sportive mood.
1. گربه ما "سر جان" بازیگوش شده بود.
3
شهوانی
شهوتی
1.a sportive man who drank too much
1. یک مرد شهوانی که زیاد مشروب میخورد
تصاویر
کلمات نزدیک
sportingly
sporting chance
sporting
sport utility vehicle
sport jacket
sports
sports arena
sports car
sports center
sports day
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان