خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ثبات
[اسم]
stability
/stəˈbɪlɪti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ثبات
استواری، استحکام
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ثبات
1.Economical and political stability
1. ثبات اقتصادی و سیاسی
تصاویر
کلمات نزدیک
stabbing
stab someone in the back
stab
st petersburg
st lucia
stabilization
stabilize
stabilizer
stable
stablemate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان