خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نزاع
[اسم]
strife
/straɪf/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نزاع
کشمکش، درگیری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جدال
مترادف و متضاد
conflict
disagreement
discord
1.The country was torn apart by strife.
1. کشور توسط یک درگیری از هم پاشید.
internecine strife among the nationalities of the empire
نزاعی خونین بین سرزمینهای امپراطوری
تصاویر
کلمات نزدیک
strident
stride
stricture
strictness
strictly
strike
strike it rich
strike off
strike up
strike up a conversation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان